مقاله نقش گفتگوی سازنده وبدون مخاصمه...

شناسه نوشته : 16854

1394/09/05

تعداد بازدید : 3163

مقاله نقش گفتگوی سازنده وبدون مخاصمه...

 

عنوان مقاله :

 

نقش گفتگوی سازنده و بدون مخاصمه در ایجاد روابط مؤثر از دیدگاه قرآن

 

حوزه حضرت عبدالعظیم (ع)

 

 

 

 

نگارنده : فاطمه محرمی

طلبه خارج فقه

زمستان92

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقش گفتگوی سازنده و بدون مخاصمه در ایجاد روابط مؤثر از دیدگاه قرآن

       فاطمه محرمی[1]

چکیده

نظر به اینکه خالق هستی ترسیم کننده روابط حاکم بر جهان است، از این رو بهترین الگوی روابط میان انسانها، از طریق خالق یکتا ترسیم می‌گردد. هدف اصلی از برقراری ارتباط انتقال پیام است و کلام بعنوان زیربنای ارتباط، نقش گفتگوی سازنده را بیش از پیش نمایان می‌سازد. از دیدگاه روانشناسی مؤلفه‌هایی مانند: همدلی، مثبت اندیشی، اعتماد به نفس، قاطعیت، صداقت، رعایت ادب و احترام و ... از مصادیق رفتاری یک گفتگوی سازنده می‌باشند و عواملی مانند خشم، جدال، خصومت، موضع‌ گیری در کلام و سوء تفاهم که شاملعدم بیان خوب، عدم صراحت، کلی گویی، طعنه و کنایه، عدم رعایت ادب و صداقت، سطحی نگری و ... مانع گفتگوی سالم می‌گردد. ناگفته نماند که ارتباط غیر کلامی ( زبان بدن) نقش بسزایی در تحکیم روابط ایفاء می‌نماید. با رجوع به قرآن و بررسی آیات الهی می‌توان گفت از نظر قرآن گفتگویی سالم و سازنده است که دارای مقدمات عقلی، حکمت و عقلانیت باشد (جدال احسن) و حاصلی جز رشد، امنیت و آرامش را در برنداشته باشد و همین امر تداعی کننده برهان رب پروردگار در مورد حضرت یوسف (ع) می باشد که این برهان بی چون و چرا، مورد پذیرش حضرت یوسف (ع) قرار گرفت. لذا همه این مؤلفه ها در پرتو ایمان، بندگی و تقوی تحقق می‌یابند. بنابر این گفتگویی که بدون پشتوانه علمی و از روی کذب و تمسخر و ... بیان گردد، جز اضطراب، پرخاشگری و قطع ارتباط حاصلی در برنخواهد داشت. لذا قرآن تأکید دارد، گفتار باید از ویژیگیهای حکمت، قاطعیت، بلاغت، جدال احسن، و... برخوردار و از همه مهمتر حرمت افراد حفظ گردیده و از آفات زبانی مصون باشد.

   در تطبیق روانشناسی با قرآن می‌توان گفت روانشناسیجدید که روانکاوی نیز جزء آن است مطالب زیادی با روش استقرائی در مورد مشکلات روانی و جنبه‌های انهدامی بشر به ما آموخته ولی در مورد آموزش جنبه‌های تکاملی پیش نرفته است.اگر ما نتوانیم دستاوردهای آنی برای کنترل مشکلات روانی خود بیابیم، بشریت هرگز آینده‌ای نخواهد داشت.. لذا راهکارهای دینی می‌تواند به مثابه اصلی‌ترین عامل در ساختن خویش و جلوگیری از انحرافات زبانی به ما مدد رساند.

واژگان کلیدی: گفتگوی سازنده، ارتباط مؤثر، مخاصمه، قرآن، روان‌شناس

 

مقدمه

برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، به ویژه از راه گفتگو، نیازمند آموزش و بکار بستن مهارتها، اخلاق و آدابی است که گروههای مختلف ـاز خانواده تا جامعه‌ـ را در بر می‌گیرد. فقدان این مهم در روابط افراد، خواه بر اثر نادانی یا ناتوانی، موجب سردی و بی‌اثر بودن یا قطع روابط و گاه بروز تنشها و درگیریها می‌شود. در این میان، آموزه‌های دینی، به فراوانی، عناصر، عوامل و آسیبهای ارتباط مؤثر، به ویژه آداب گفتگو را ارائه نموده‌اند.

لذا مهمترین ابزار پیامبران الهی برای انجام رسالت و مأموریتشان، مهارتهای ارتباطی بوده است. معجزه بزرگ پیامبر اسلام زیبایی، فصاحت و بلاغت قرآن و حسن خلق آن حضرت بوده است به گونه‌ای که هر کسی را با رفتارهای کلامی و غیر کلامی، شیفته خود ساخت.

در این مقاله ابتدا مصادیق گفتگوی سازنده از منظر روانشناسی مورد بررسی قرار گرفته و سپس راهکارهای برقراری ارتباط مؤثراز طریق گفتگوهای سازنده مبتنی بر آیات قرآن ارائه شده است.امید است جامعه قرانی از طریق گفتگوهای سازنده بستر مناسبی را برای رشد، امنیت، انسانیت و سعادت بشری در سایه حق تعالی فراهم نماید.

کلیات و مبانی

یکی از مهمترین زمینه‌های سلامت زندگی مشترک، مهارت برقراری ارتباط مؤثر می‌باشد. ارتباط یکی ازمؤلفه‌های اصلی زندگی اجتماعی است. در ارتباطی که میان افراد پدید می‌آید، باید فرایند ارسال و دریافت به خوبی تحقق یابد؛ زیرا هدف اصلی از برقراری ارتباط، انتقال پیام است که به صورت کلامی یا غیر کلامی و آشکار یا ضمنی منتقل می‌شود. هر گونه اشکال که در انتقال پیام رخ دهد، سبب بروز اختلال درارتباط می‌شود[2].

گفتگوی سازنده بخش مهمی از ارتباطات میان فردی را به خود اختصاص می‌دهد، که نیازمند کسب مهارت و آموختن شیوه‌های برقراری ارتباط مؤثر می‌باشد. لذا با فقدان آن ترس، گناه، سرزنش، شرم، سردی، قطع روابط و گاهی بروز تنش‌های فراوان در افراد مختلف اعم از خانواده وجامعه  بروز می‌نماید.

لذا گفتگوی سازنده در ایجاد ارتباط مؤثر يكي از مهمترين زمينه هاي خوشبختی، سلامت زندگي اجتماعي و منشأ فرهنگ به حساب می‌آید و زمينه ساز و مبناي حركت برای  ارتقاي انساني است. در اين ميان ارتباط مؤثر با ديگران، مهارتي است كه انسان را در موقعيّتی ممتاز قرار مي‌دهد و دستيابي به موفّقيّت و خوشبختي را میسر مي‌سازد.[3] اين توانايي موجب تقويت رابطه گرم و صميمي با ديگران به ويژه اعضاي خانواده مي‌گردد و سلامت رواني و اجتماعي را بيش از پيش تضمین نموده و روابط ناسالم را خاتمه می‌بخشد.

در این مجال به خصوصیات و مشخصات طرفین گفتگو می‌پردازیم. زیرا زیر‌ساخت و زیر بنای سخن از  شخصیت شکل گرفته افراد تشکیل می‌شود.

برقراری گفتگوی سازنده با تکنیکهای روانشناسی عملی

برقراری ارتباط معقول و منطقی با دیگران، ضرورت اجتناب ناپذیر حیات انسانی است و هر کس هر قدر هم زندگی محدود داشته باشد باز بی نیاز از آن نخواهد بود. در حقیقت می‌توان گفت میزان خوشبختی انسانها بستگی قطعی به چگونگی و حسن رابطه آنها با یکدیگر دارد. از این رو بجاست که هر کس به بهبود رابطه خود با افراد پیرامونش بیندیشد و بکوشد رابطه‌اش با دیگران بهتر، مفیدتر، خوش آیندتر و انسانی‌تر باشدبرای ایجاد چنین رابطه‌ای گفتگو بخش مهمی از آن را به خود اختصاص می‌دهدو آن در سایه گفتگوی سازنده بدست خواهد آمد لذا در این مقال به بررسی مصادیق رفتاری گفتگوی سازنده می‌پردازیم. 

مصادیق رفتاری گفتگوی سازنده

1-    همدلی و محبت: همدلی درک همراه با احترام از آن چیزی است که طرف مقابل ابراز می‌کند. فیلسوف چینی"چانگ تسو"می‌گوید همدلی حقیقی، نیازمند گوش دادن با تمام وجود است: گوش دادن جملات یک چیز است و با تفاهم گوش دادن یک چیز دیگر. گوش دادن با روح، محدود به هیچ کدام از توانایی های حواس پنج گانه یا ذهن نیست. در نتیجه لازم است همه حواس خود را خالی کنیم تا امکان گوش دادن با تمام وجود فراهم شود. آن گاه دریافتی مستقیم از آنچه که مقابل ما اتفاق می‌افتد صورت می‌گیرد، دریافتی که هرگز نمی‌توان با گوش شنید یا با ذهن فهمید. از طرف دیگر همدلی توجه ما را به طور کامل بر پیام طرف مقابل متمرکز می‌کند. ما به دیگران زمان و فضایی که آنها برای ابراز خود و احساس درک شدن نیاز دارند، نثار می‌کنیم. وقتی کسی به همدلی نیاز دارد اطمینان بخشیدن و یا نصیحت کردن معمولا آزار دهنده است.[4]همدلی مایه تسکین و پلی از تفاهم برای ایجاد رابطه ای بهتر را شکل می‌دهد. شرط همدلی با دیگران قرار دادن خود به جای دیگران و مسائل را از دریچه نگاه آنها نگریستن است تا بتوان بهتر آنها را درک نمود.

 

2-    اعتماد به نفس: فقدان اعتماد به نفس موجب میشود درباره خود نظری منفی داشته احساس نارضایتی و بی قراری کنیم. رفتار، بسته به نوع خاص نگرش درباره خود و دیگران، انفعالی، بازیگرانه و یا پرخاشگرانه خواهد بود. در چنین وضعی احتمال زیادی وجود دارد که تصویری منفی از دیگران در ذهن نقش بندد یا دیگران برداشتی منفی از ما داشته باشند که به هر حال موجب می‌شود افکار و احساسات منفی نسبت به خود و دیگران افزایش یابد و در گفتگو تأثیر سوء خود را بگذارد.

 

3-    مثبت‌اندیشی: اینکه چگونه یک فرد راجع به خود فکر می‌کند و چه احساسی در مورد خویش دارد در رفتار او و به نوبه خود در رفتار دیگران تأثیر می‌گذارد. برای رسیدن به تفکر مثبت، بایدواقع بینانه به اطرافیانمان نگاه کنیم و انعطاف پذیر باشیم. میان افکار مثبت و منفی تعادل ایجاد نماییم. این تعادل، انسان را به تفکر مثبت سوق می‌دهد. لذا در برابر افکار منفی می‌توان مثبت اندیشید.

 

4-    قاطعیت: پرورش توانایی اظهار وجود و قاطعیت در وهله نخست، همان پرورش اعتماد به نفس است. چنانچه به خویش اعتماد داشته باشیم، در واقع به منبعی درونی دست یافته‌ایم که منشأ تراوش احساسات و افکار مثبت خواهد بود. تقریبا همه افرادی که فاقد اعتماد به نفس هستند در دام افکار و احساسات منفی گرفتار می‌آیند وهمین سبب می‌شود غیر قاطع رفتار کنند. وجود اعتماد به نفس و داشتن نگرش مثبت در مورد خود و دیگران، این احتمال را که در مقابل مردم، صرفنظر از رفتار متقابل آنها، صراحت بیشتری نشان دهیم افزایش می‌دهد. بنابراین، قاطعیت با اعتماد به نفس مرتبط می‌باشد و مفهوم غایی آن وجود نگرش مثبت، صداقت و نیز حفظ احترام به خود و دیگران است. وقتی به خود مطمئنید و رفتارتان صریح است در مقابل دیگران رک و بی پرده عمل می‌کنید حتی اگر عقاید آنها با دیدگاه شما مغایر باشد. با داشتن چنین خصوصیتی قادر هستید به صراحت عقیده و احساس خود را بیان نمایید و به طرز مؤثری با دیگران ارتباط برقرارکنید.[5]جرأت ورزي، يعني دفاع از حقوق خود و بيان افكار و احساسات خويش كه به شيوه مستقيم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرأت­ورز براي خود و ديگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نيستند و ضمن اين كه به خواسته‌ها و نيازهاي ديگران احترام مي­گذارند، اجازه نمي‌دهند ديگران از آنها سوء استفاده كنند و به شيوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار كنند.[6]

مهمترين مزاياي جرأتمندي عبارتند از:

الف: احساس مثبتي است كه فرد درباره خود دارد. افراد جرأتمند در مقايسه با افراد سازشكار و پرخاشگر درباره خود احساس بهتري دارند. آنها احساس عزّت نفس دارند و خود را شريف و عزيز مي­بينند.

ب: مردم افراد جرأتمند را صريح و صادق مي­دانند و معتقدند چنين افرادي اهل چاپلوسي، تملّق و نفاق نيستند. اين افراد آنچه را مي‌توانند انجام دهند مطرح مي­كنند. بنابراين مردم به چنين افراد بيشتر اعتماد مي­كنند؛ گرچه به ظاهر آن را نشان ندهند.

ج: زندگي افراد جرأتمند، معنادار است. اينان به ديگران اجازه مي‌دهند تا مستقل بينديشند و عمل كنند و خود نيز افزون بر در دسترس قرار دادن خواسته هايشان، از زورگويي، تحكّم، زبوني و ذلّت فاصله مي­گيرند.

5-    صداقت: صداقت نقش بسیار مهمی در یک گفتگو سازنده ایفا می‌نماید. در یک ارتباط مؤثر بدون اثبات درستکاری و امانتداری، اعتماد طرف مقابل را نمی‌توان جلب نمود. صداقت جزء جدایی ناپذیر شخصیت طرفین گفتگو است. هنگامیکه امیدها، رؤیاها، عشق‌ها، خوشی‌ها و غم‌های خود را آشکار می‌کنید، سایرین می‌توانند با شما هم ذات پنداری کنند، چرا که ما همه در این تجارب عاطفی اولیه سهیم هستیم. دچار افراط نشده و از گفتن همه چیز بپرهیزید. بهتر است سابقه و عقاید خود را تدریجا و در طول موقعیت گفتگو بیان کنید. اگر در مورد صفات خوب خود اغراق و معایب خود را پنهان کنید، همه به زودی متوجه خواهند شد که تصویری واقعی از خود ارائه نکرده‌اید. بگذارید روند گفتگو با خود آشکار سازی‌های شما طوری ادامه پیدا کند تا مطمئن شوید شخص مقابل، شما را جدی می‌گیرد.[7]

 

6-    رعایت ادب: آغازین شرط برقراری ارتباط مؤثر، مطلوب و با ثبات حفظ احترام مخاطب است. حرمت شکنی در گام نخست، حالت روانی را برای مخاطب موجب می‌شود که مانع پذیرش سخنان گوینده و حتی شعله ور شدن آتش خشم و تنفر در وی می‌گردد. از این رو حفظ حرمت و ادب، حتی در جایی که طرف مقابل، پایبندی به آن ندارد، ضرورت می‌یابد.

پرهیز از خصومت از دیدگاه روانشناسی

با روشهای مختلف می‌توان با یکدیگر ارتباط برقرار نمود. گاهی از راه ابراز عقیده، گاهی از طریق متقاعد ساختن دیگران و گاهی هم با حرکات بدنی. نکته حائز اهمیت این است که بدانیم تا زمانی که فردی خشمگین و تندخو باشیم، نمی‌توانیم با دیگران ارتباط برقرار نمائیم. لذا تا زمانی که تصویر غلطی از نگرش و نحوه برخورد با دیگران در ذهن مان شکل گرفته باشد، موفقیتی در کار حاصل نخواهد شد. برخورد مطلوب، تضمین موفقیت در زندگی خواهد بود[8].

خشم یکی از توانایی های ناخواسته ای است که نیاز به تصفیه دارد. و ما در اینجا تشویق به فرو خوردن، فرو نشاندن یا فراموش کردن، خشم نمی‌‌کنیم، بلکه برعکس پیشنهاد می‌نماییم، جوهر خشم کاملا از صمیم قلب ابراز شود.

اولین قدم برای ابراز کامل خشم مان جدا کردن مسئولیت افراد از بروز خشم است. ما با افکاری مانند، او یا آنها با انجام آن کار مرا عصبانی کردند. خود را نجات می‌دهیم. چنین تفکراتی ما را در جهت ابراز ظاهری خشم به وسیله سرزنش یا تنبیه دیگران، سوق می‌دهد. رفتار دیگران ممکن است تحریکی برای احساس ما باشد اما دلیل آن نیست. ما هرگز به خاطر آنچه دیگری انجام داده عصبانی نمی‌شویم. می‌توانیم رفتار دیگران را به عنوان محرک شناسایی نماییم، به همین دلیل خیلی مهم است که تفاوت آشکار بین محرک و مسبب را بدانیم. پس در مورد فردی که در تفکر ما اشتباه کرده یا مستحق تنبیه است، قضاوت و افکار سرزنش آمیز، علت خشم ما می باشد.[9]

مهمترین دلایل  قطع شدن رابطه عبارتند از:

الف) موضع گیری در کلام:زمانیکه شخص روی یک موضع و عقیده خاص پافشاری و اصرار نماید. این حالت ناشی از یک بعدی نگری او است و چون نمی‌خواهد برای حل یک مسئله به دنبال راههای متعدد باشد، اولین راه حلی را که به ذهنش می‌رسد می‌خواهد به فرد بقبولاند. لذا این گفتگو هیچگاه به ثمر نخواهد نشست.

ب) سوء تفاهم: برای رفع هر مشکلی ابتدا باید بتوانیم آن را خوب شناسایی و تعریف نماییم. بنا براین منظور از سوء تفاهم، عدم فهم صحیح منظور دیگران یا عدم ارسال صحیح مقصود خود به دیگران و یا دریافت تحریف شده مقصود دیگران است که با علائمی چون ایجاد ناراحتی، کدورت، کناره گیری، برخورد متقابل، قطع ارتباط و از این قبیل همراه است. سوء تفاهم مانند یک سیل خطرناک وقتی که می‌آید، همه چیز را نابود می‌کند مثل اینکه از قبل آبادی وجود نداشته و پس از سوء تفاهم باید روزها و گاهی ماهها و سالها وقت صرف کنیم تا بتوانیم رابطه از بین رفته را دوباره تحکیم بخشیم.

معمولا افراد به دلائل زیر دچار سوء تفاهم می‌شوند و به دنبال آن ما را نیز دچار سوء تفاهم و ناراحتی می‌نمایند. که عبارتند از:

عدم بیان خوب، عدم صراحت، کلی گویی، طعنه و کنایه، عدم رعایت ادب، سطحی نگری و شخصی سازی، حمله به شخص به جای حمله به کار نادرست و ...

برای جلوگیری از سوءتفاهم به این توصیه‌ها توجه نماییم: منظورمان را خوب بیان نماییم، منظور دیگران راخوب درک کنیم، با دیگران همدلی عاطفی و احساسی داشته باشیم،[10]و به یک نکته در تعامل با اطرافیان توجه داشته باشیم که مسبب رنجش ما، دیگران نیستند. حوادث و شرایط گناهکار نیستند. رنجش حاصل واکنش احساسی خودمان است. مادام که رنجش را پناه دهیم، عملا نمی‌توانیم انسان متکی به نفس مستقل و مصممی باشیم که زمام روانش را به دست گرفته و حاکم بر سرنوشت خویش است. انسان رنجیده، زمام امورش را به دست دیگران می‌دهد تا بجای او تصمیم بگیرند. تقاضاهای غیر منطقی پیدا می‌کند. مدعی دیگران می شود. لذا بدانیم بخشش، دشوارنیست، ریشه کن کننده و از بین برنده تکدر خاطر است و حکم جراحی دارد. و آرامش را به انسان باز می‌گرداند.

زبان بدن یا ارتباط غیر کلامی

زبان بدن عبارت است از انتقال پیام از کلام و از طریق حرکات بدن، ژست، ترکیب چهره و به طور کلی تمامی پیام‌های ارسالی بدن که دیگران از آن مفهومی را استنباط می‌کنند که به آن گویش بدن نیز می‌گویند. تحقیقات نشان داده‌اند که 55 درصد از اطلاعاتی که ما به دیگران و دیگران به ما ارسال می‌کنند، توسط زبان بدن است.[11]  بخش مهمی از تعامل انسانها، شامل ارتباطات غیر کلامی است. شناخت زبان بدن در روابط اجتماعی شرایط خوبی ایجاد می‌کند.

مزایای شناخت زبان بدن

1-    اعتماد به نفس انسان را در جهت شناخت دیگران بالا میبرد.2- باعث درک بهتر آدم های مقابل ما می‌شود در نتیجه می‌توان پاسخ مناسب به احساسات طرف مقابل داد. 3- شناخت زبان بدن باعث می‌شود که ما در مقابل ذهنیت‌های منفی اطرافیانمان ایمن باشیم. 4- شناخت زبان بدن باعث می‌شود همواره کنترل امور و شرایط را در دست بگیریم. 5- می توانیم باعث آرامش و اطمینان دیگران شویم. 6- می‌‌توانیم حداکثر توان ممکن را برای انتقال دیدگاه به دیگران داشته باشیم.[12]

 

ویژگی‌های سخن خوب بر اساس آیات قرآن

قوانین الهی به منظور دستیابی به کمال و جلوگیری از سقوط بشر تدوین گردیده ‌است. نکته بسیار مهم این است که این آموزشها شامل تمام گروههای اجتماعی می‌گردند و اختصاص به یک گروه خاص و یا قشر تحصیل کرده ندارند. آموزشهای الهی به نوعی تنظیم شده‌اند که عمیق ترین مسائل، با زبانی ساده که قابل فهم عموم باشد، تنظیم گردیده. لذا مبنای اصلی شیوه و روش ما در این نوشتار بررسی آیات قرآنی در موضوع گفتگوی سازنده و پرهیز از تخاصم می‌باشد. لذا برای ایجاد رابطه حسنه با دیگران و گفتگوی سالم نیازمند آشنایی با اصولی هستیم که زمینه‌های رشد و سعادت ما را فراهم نماید. بر این اساس به سراغ آیات قرآن می‌رویم.

 اصول سخن در قرآن عبارت است از:

1-    نرم باشد، "فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏"[13]خداوند به حضرت موسی علیه السلام طرز برخورد مؤثر با فرعون را در آغاز كار به اين شرح، بيان مى‏فرمايد براى اينكه بتوانيد در او نفوذ كنيد و اثر بگذاريد" با سخن نرم سخن بگوئيد، شايد متذكر شود يا از خدا بترسد "لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏"فرق ميان" يتذكر" و" يخشى" در اينجا اين است كه اگر با سخن نرم و ملايم با او روبرو شويد و در عين حال مطالب را با صراحت و قاطعيت بيان كنيد يك احتمال اينست كه او دلائل منطقى شما را از دل بپذيرد و ايمان آورد احتمال ديگر اينكه لااقل از ترس مجازات الهى در دنيا يا آخرت و بر باد رفتن قدرتش، سر تسليم فرود آورد و با شما مخالفت نكند.[14] كه همين خويشتن دارى از تندى،  واجب‏ترين آداب دعوت است.

 

2-    در گفتگو منصف باشیم. "وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتيمِ إِلاَّ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‏ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون"[15]

ذکر"اقربا"در آیه مذکور بیانگر این است كه عاطفه قرابت و خويشاوندى از هر داعى ديگرى بيشترآدمى را به دفاع بيجا و جانبدارانه وامى‏دارد، و از همين جا مى‏توان فهميد كه مقصود از" قول" آن گفتارى است كه اگر انسان آن را بگويد ممكن است نفعى عايد طرف بشود، و يا ضررى متوجه او گردد. ذكر عدالت نيز دلالت بر اين دارد، چون معلوم مى‏شود قول مزبور مانند شهادت و قضاوت و امثال آن دو قسم است يكى ظلم و ديگرى عدل. بنابر‌اين، معناى آيه اين مى‏شود كه:" بايد مراقب گفتارهاى خود باشيد، و زبان خود را از حرف‏هايى كه براى ديگران نفع و يا ضرر دارد حفظ كنيد، و عاطفه قرابت و هر عاطفه ديگرى شما را به جانبدارى بيجا از احدى وادار نكند. و به تحريف گفته‏هاى ديگران و تجاوز از حق و شهادت بناحق يا قضاوت ناروا وادار نسازد،[16]

شیخ طبرسی(ره) می‌نویسد: آيه مورد بحث با همه كوتاهى و كمى حروفش مشتمل بر دستورات بليغى در باره اقارير، شهادتها، وصيت‏ها، فتاوى، قضاوتها، احكام، مذاهب و امر به معروف و نهى از منكر است[17].

3-    حرفمان مستند باشد "وَ لْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَديداً"[18]«قول سديد» سخنى است كه همچون يك سد محكم جلو امواج فساد و باطل را مى‏گيرد.[19]

" قول" اگر با صفت" سديد" توصيف شود، ظاهر در اين معنا خواهد بود كه: چنين قولى قابل آن هست كه به آن معتقد شوند و بر طبقش عمل كنند، و اگر با صفت" معروف" و يا" نرم" توصيف شود ظهور در اين خواهد داشت كه: قول معروف و قول لين قابل آن هست كه كرامت و حرمت انسانها را حفظ كند.[20]

"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديداً"[21]

 كلمه" سديد" از ماده" سداد" است، كه به معناى اصابت رأى، و داشتن رشاد است. وقتى نفس آدمى عادت كرد به راستى، و به قول سديد، و به هيچ وجه آن را ترك نكرد، ديگر دروغ از او سرنمى‏زند، و سخن لغو، و يا سخنى كه فساد از آن برخيزد از او شنيده نمى‏شود، و وقتى اين صفت در نفس رسوخ يافت، بالطبع از فحشاء و منكر، و سخن لغو دور گشته، در چنين وقتى اعمال انسان صالح مى‏شود، و بالطبع از عمرى كه در گناهان مهلك صرف كرده، دريغ مى‏خورد، و از كرده‏ها پشيمان مى‏گردد، و همين پشيمانى توبه است پس بر مؤمن لازم است كه به راستى آنچه مى‏گويد مطمئن باشد، و نيز گفتار خود را بيازمايد، كه لغو و يا مايه افساد نباشد.[22]

7- ساده و روان صحبت کنیم. "وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً" [23]."قول میسور"بدين معنى است كه با ايشان به نرمى حرف بزن، سخن درشت و خشن مگو و اين سفارش را خداوند در جايى ديگر به بيانى ديگر فرموده است: "وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ"[24].

 

8-    کلام رسا باشد "أُولئِكَ الَّذينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ في‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغاً"[25]

"قَوْلاً بَليغاً"یعنی با زبان دل با آنان سخن بگو تا متوجه شوند، كه اين رفتارشان چه مفاسدى دارد، و اگر معلوم شود نفاق ورزيده‏اند، چه عذابى ناشى از خشم خداى تعالى بر آنان نازل مى‏شود[26].

شیخ طبرسی(ره) درکتاب خود می‌نویسد: بلاغت، فضيلتى است و خداوند تشويق مى‏كند كه پيامبر بر بلاغت اعتماد جويد. زيرا بلاغت يكى از اقسام حكمت است و معنى را بنحوى شايسته و موجز به ديگران مى‏رساند[27].

9-    زیبا سخن بگوید. "وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني‏ إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَليلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ "[28]

"قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً "كنايه است از حسن معاشرت با مردم، چه كافرشان، و چه مؤمنشان،[29].

10-بهترین کلمات را انتخاب کنیم "وَ قُلْ لِعِبادي يَقُولُوا الَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبينا"[30]                       

علامه (ره) درالمیزان می‌نویسد: "يَقُولُوا الَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ " به معنای سخن گفتن و رعایت ادب در كلام است. در درگاه خدا حسن سريره و خوش رفتارى و كمال ادب ملاك برترى انسانها است.[31]هر چیزی در جای خودش خوب است، زهرمار در دهان مار خوب است ولی در بیرون زهر است. آب دهان انسان در دهان انسان خوب است ولی در بیرون از دهان، توهین بحساب می‌آید. پس بهترین حرف را بزنید.

11-جدال احسن وموعظه حسنه"ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ "[32].

علامه طباطبایی در تفسیرش می‌نویسد: مجادله وقتى نيكو به شمار مى‏رود، كه با درشتخويى و طعنه و اهانت همراه نباشد، و هر دو علاقه‏مند به روشن شدن حق باشند، در نتيجه هر دو با كمك يكديگر حق را روشن سازند[33].

 

12-"اصطلاح جدید از خودمان بکار نبندیم " قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَليمٌ"[34]و آیه"طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ"[35]قول معروف" آن سخنى است كه مردم بر حسب عادت آن را غير معمولى ندانند[36].

 

13-همدیگر را با لقب خوب صدا بزنیم " وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريماً"[37]

ملا حسین کاشانی (ره) می‌نویسد: "قَوْلاً كَريماً" یعنی"حسناً جميلًا"[38]آیه الله مکارم شیرازی می‌نویسند: "قَوْلاً كَريماً" یعنی «با گفتار سنجيده و لطيف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو [39].

14-سلامت فکر و زبان و گفتار "[40]اگر در جامعه مردم از دست و زبان یکدیگر در امان باشند، آن جامعه بهشتی خواهد بود. " وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ"[41]

"إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ"[42]

"لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا"[43]

"قُلْنا يا نارُ كُوني‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهيمَ"[44]

قرآن کریم انسانهای رشد یافته را به صورت زیر معرفی می‌نماید:

"وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً "[45]

"أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً "[46]

"إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ"[47]

"إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاما "[48]                       

سلام به معنى وسيع كلمه دلالت بر سلامت روح و فكر و زبان و رفتار و كردار بهشتيان دارد. سلامى كه محيط را، بهشتى كرده و هر گونه اذيت و ايذاء از آن برچيده شده است.

سلامى كه نشانه يك محيط امن و امان، يك محيط مملو از صفا و صميميت و پاكى و تقوا و صلح و آرامش است. در بهشت نه تنها فرشتگان بر مؤمنین درود مى‏فرستند و خود آنها به يكديگر بلكه خداوند نيز، بر آنها سلام مى‏فرستد: سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ:"[49]سلام بر شما باد، اين سلامى است از پروردگار مهربان به شما بهشتيان".

آيا محيطى باصفاتر و زيباتر از اين محيط آكنده از سلام و سلامت وجود دارد؟[50]

آسیب‌های گفتگو از نظر قرآن

1-   بدون علم و آگاهی سخن گفتن

خداوند تبارک و تعالی خطاب به مؤمنین در قرآن کریم می‌فرماید: "وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا"[51]دنبال روى از چيزهايى كه علم به آنها ندارى نكن، زيرا خداى سبحان به زودى از گوش و چشم و فؤاد كه وسائل تحصيل علمند بازخواست مى‏فرمايد.

انسان در مقابل گفتار و رفتار خود مسؤول است. موظف است هر عملی که انجام می‌دهد بر اساس آگاهی و شناخت کامل (علم) انجام دهد و در مواردی که به چنین برداشتی نمی‌رسد، باید درنگ نماید. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: کسی که بدون بصیرت و دانایی به کاری دست زند، مانند مسافری است که در بیراهه می‌رود. هر قدر بر سرعت خود  می‌افزاید، به همان اندازه از جاده دورتر می‌شود.[52]از نظر قرآن‏کریم، اساس دین بر بیّنه و برهان و حجّت استوار است و پیامبران نیز همواره با مردم از این طریق سخن گفته‏اند. لذا آيه از پيروى و متابعت هر چيزى كه بدان علم و يقين نداريم نهى می‌فرماید و چون مطلق و بدون قيد و شرط بیان شده است پيروى اعتقاد غير علمى و همچنين عمل غير علمى را نیز شامل گشته و معنايش چنين مى‏شود: به چيزى كه علم به صحت آن ندارى معتقد مشو، و چيزى را كه نمى‏دانى مگو، و كارى را كه علم بدان ندارى مكن، زيرا همه اينها پيروى از غير علم است، پيروى نكردن از چيزى كه بدان علم نداريم و همچنين پيروى از علم در حقيقت حكمى است كه فطرت بشر آن را امضاء مى‏كند.[53] در بحث ارتباط، بسیاری از مشکلات  از عدم انتقال درست پیام به مخاطب نشأت می‌گیرد. زیرا نخستین عنصر ارتباطی و مهمترین آنها فرستنده است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید: "آنچه نمی‌دانی مگو، بلکه همه آنچه را که می‌دانی نیز مگو، زیرا خداوند بزرگ بر اعضاء بدنت چیزهایی را واجب کرده که از آنها در روز قیامت بر تو حجت آورد."[54]و یا "مؤمن هر گاه بخواهد سخنی گوید، نخست می‌اندیشد،  اگر نیک بود اظهار می‌دارد، و چنانچه ناپسند، پنهانش می‌کند، درحالیکه منافق آنچه بر زبانش آمد می‌گوید، و نمی‌داند چه به سود او، و چه حرفی بر ضرر اوست."کلام بر اساس آیات و روایات باید از سیر منطقی و برخوردار و از مقدمات عقلی تشکیل شده باشد، تا محصول آن گفتاری عقلانی باشد. در این صورت آنچنان تأثیری خواهد داشت که طرف مقابل به زیبایی آن را می‌پذیرد و چون و چرا نمی‌آورد حتی لجوج ترین افراد سر تسلیم فرود می‌آورند. بنابر این گفتگوی سازنده، براساس یک فرمول منطقی چینش دارد و آسیبی به احدی وارد نمی‌سازد. چرا که دین اسلام بر اساس تعقل و استدلال بنا شده است. متأسفانه در حال حاظر جامعه ما در ارتباطات انسانی دچار همین آسیب گردیده و می‌دانیم بزرگترین آسیب اجتماعی و ارتباطی، کلام بدون پشتوانه علمی میباشد، که منجر به بی اعتمادی بین افراد خواهد شد.

2-   پرهیز از سخن بدون عمل

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می‌فرمایند: "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ "[55]چرا آنچه را عمل نمی‌کنید می‌گویید؟ امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید: ای مردم به خدا من شما را به طاعتی برنمی‌انگیزم، جز که خود پیش از شما به گزاردن آن بر‌می‌خیزم و شما را از معصیتی باز نمی‌دارم، جز آنکه خود پیش از شما آن را فرو ‌گذارم.[56] و امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: مردم را با رفتارتان فراخوانید و (تنها) بازبانهایتان، مردم را دعوت نکنید.[57] و یا می‌فرمایند: رحمت خدا بر آن گروه که چراغ و نور افشان بودند و با رفتارشان و تمام توانشان ( مردم را) به سوی ما فرا خواندند.[58]

علامه (ره) می‌نویسد: خداوند  مؤمنين را به خاطر آنچه مى‏گويند و عمل نمى‏كنند توبيخ مینماید وآیه در خصوص تخلف كردار از گفتار و خلف وعده، و نقض عهد می‌باشد، و درست هم هست، چون وقتى ظاهر انسان موافق باطنش نشد، همه اين اعمال از او سر مى‏زند.[59]آیه الله ری شهری می‌گویند: مهمترین نکته ای که مبلغان باید مورد توجه قرار دهند، این است که کارآیی "سخن" در انتقال پیام الهی، در مقابل کارآیی "عمل" ناچیز است. سخن، قدرت سحرآمیز دارد؛ اما عمل اعجاز می‌کند و از این رو، پیشوایان دینی ما بیش از تبلیغ با سخن، تأکید بر تبلیغ با عمل دارند.[60] بنابراین یکی از مؤلفه‌های ارتباط مؤثر ، کلام توأم با عمل میباشد و اگر اینگونه نباشد نه تنها سخن، تأثیر وکارایی خود را از دست می‌دهد، بلکه پایه های اعتماد متقابل را نیز سست و متزلزل خواهد نمود.

3-   غیبت، تهمت، دروغ، سخن چینی، تمسخر، حسادت

" يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونيا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ "[61]

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید: زبان ودل را هماهنگ کنید. مرد باید زبانش را حفظ کند، زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت می‌اندازد. به خدا سوگند، پرهیزگاری را ندیده‌ام که تقوا برای او سودمند باشد مگر آن که زبان خویش را حفظ کرده بود، و همانا زبان مؤمن در پس قلب او، و قلب منافق از پس زبان اوست. پیامبر اسلام صلوات الله علیه فرمود:  ایمان بنده‌ای استوار نگردد تا دل او استوار شود، و دل استوار نشود تا زبان استوار گردد. پس هر کس از شما بتواند خدا را در حالی ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک، و زبانش از عرض و آبروی مردم سالم ماند، باید چنین کند.[62]

اکثر ارتباطات در میان ما آسیب زا است. آرامش، بین مردم حاکم نیست مهمترین دلائل برهم خوردن ارتباط با دیگران همین آفات زبان می‌باشد. رابطه‌ها را هر قدر صمیمی باشد، سست نموده واز بین می‌برد.. خداوند می فرماید غیبت نکن دروغ نگو و... زیرا آرامش خویش را در سایه آفات زبانی از دست خواهی داد. ولی ما از طریق دیگر در پی آرامش هستیم. اگر روابطمان نتوانسته دلهایمان را قرص نماید، دغدغه‌ها را دور کند. به یکدیگر مدد رساند، باید بازنگری شود. چاره و درمان آن در بازیابی و بازشناسی خویش است. در حدیث قدسی خداوند می‌فرماید: "من عرف نفسه فقد عرف ربه"هر کس خودش را بشناسد پروردگار خویش را خواهد شناخت. حضرت علی علیه السلام  یکی از علل بعثت پیامبران الهی را بارور ساختن و شکوفایی ذخایر عقلانی انسانها معرفی می‌نماید.[63]

لذا آفتهای زبان که از عدم عزت نفس، حقارت، احساس طرد شدگی پوچی و ... نشأت گرفته را با شناخت جایگاه والای انسانی و قرار گرفتن در آن جایگاه  میتوان درمان نمود. حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: خداوند رحمت کند کسی را که قدر خویش باز شناسد، و از حد خود در نگذرد.[64]

4-   پرهیز از جدل و خصومت

یکی از مؤثرترین روشهای بهبود گفتگو اجتناب از بحث و جدل درصحبت می‌باشد.

خداوند می‌فرمایند: "الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْباب"[65]    

با توجه به اینکه تمایل به جدال در انسان بسیار جدی است.[66] خداوند با تحریم جدال در ضمن حج الاسلام سعی می‌کند که افراد تحت پوشش خود را در مورد جدال کنترل نماید. پیامبر اسلام صلوات الله علیه می‌فرماید: هیچ گاه نشد که جبرئیل نزد من آید جز آنکه می‌گفت: ای محمد(ص) از بغض و دشمنی مردم بپرهیز "[67]در اصلاح روابط بین فردی، و ایجاد زندگی سالم و حرکت به سمت رشد، پایبندی به لزوم خودداری از ستیزه جویی لازم است. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: هرکس از آبروی خود بیمناک است از جدال بپرهیزد.[68]امام هادی علیه السلام ستیزه جویی را موجب از بین رفتن دوستیهای قدیمی و همبستگیهای محکم بین فردی معرفی می‌نماید و حداقل آنرا تمایل به غلبه برطرف مقابل، می‌داند که خود اساس قطع رابطه می‌باشد.[69] خداوند درانتهای آیه خطاب به اولی الباب میفرماید تقوا پیشه کنید. آیا تقوا جز ایمان و علم و اخلاق است. و کسی که بتواند خود را از گناهان و گفتگوهاى بى‏فايده و جر و بحثها و كشمكشهاى بيهوده رهایی بخشد، جزء اولو الالباب و متقین خواهد بود.هرکس از آبروی خود بیمناک است از جدال بپرهیزد.[70]

مقایسه روانشناسی با قرآن، پیرامون گفتگوی سازنده در ایجاد ارتباط مؤثر

در این نوشتار، مؤلفه‌هایی در روانشناسی مطرح و تأثیر آن در گفتگوی سازنده بررسی گردید، مانند: همدلی، مثبت اندیشی، اعتماد به نفس، قاطعیت، صداقت و رعایت ادب. به عواملی نیز مانند خشم، جدال و خصومت، سوء تفاهم، موضع گیری در کلام، عدم بیان مطلوب، عدم صراحت، کلی‌گویی، طعنه و کنایه، عدم رعایت ادب، سطحی نگری، شخصی سازی، حمله به فرد به جای حمله به کار نادرست که موجب قطع روابط وگفتگوی سالم می گردند، اشاره شد.

در مقایسه روانشناسی با قرآن، مشاهده می‌کنیم نه تنها قرآن همه این مؤلفه ها را بیان نموده بلکه عوامل دیگری را نیز مطرح کرده است ولی متأسفانه به علت محجور ماندن قرآن در میان ما، تاکنون بررسی عمیقی دراین خصوص مشاهده نگردیده است هر چند تلاش‌های اندکی در سالهای اخیر صورت گرفته است.

خداوند تبارک و تعالی سخنی را سازنده می‌داند که در پرتو رشد، سازندگی و احترام طرفین، بیان شود وخطاب به مؤمنین می‌فرماید: "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديداً"[71] ابتدا تقوا پیشه کنید و سپس قول سدید داشته باشید. در سایه شناخت خویش و مزین به اخلاق الهی می‌توان قول سدید را کسب نمود. از آنجا که خالق انسان و جهان یکی است، همانا وی به بهترین وجه می‌تواند درسایه هماهنگی انسان با هستی، آرزوها و بینش‌های وی را محقق سازد. خداوند آغازگر روابط در جهان است.[72] نظام بخش و پیوند دهنده تمام روابط خداست.[73] علم روانشناسی جدید که روانکاوی نیز، جزء آن است مطالب زیادی در مورد مشکلات روانی و جنبه های انهدامی بشر به ما آموخته است ولی در مورد آموزش ابعاد تکاملی و احساسات مثبت، پیشرفتی نداشته است. اگر ما نتوانیم دستاوردهای آنی برای کنترل مشکلات روانی خود بیابیم، بشریت هرگز آینده‌ای نخواهد داشت. علم روانشناسی با برخورداری از جزئی نگری، تنها می‌تواند ما را در فهم بهتر یاری نماید. باورهای دینی می‌تواند در تصمیم‌ها، انتخاب‌ها و تفسیرهای جهان درونی و بیرونی، تأثیرگذار باشد و هیچ قدرتی مانند دین نمی‌تواند این نقش را ایفاء نماید. دین می‌تواند به مثابه اصلی ترین عامل در تأمین بهداشت روانی فرد، نقش آفرینی کند و به بهترین وجه ممکن می‌تواند زندگی سالمی را در اختیار انسان قرار داده و این آثار در رفتار، کلام و ارتباط فرد، تأثیر مستقیم خواهد داشت. تحقیقات"فهرینگ"، "میلر"و"شاو" حاکی است که بین باورهای دینی و آرامش روانی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد[74] و احتمال ابتلای افراد دین دار به افسردگی کمتر از دیگران است.

آثار گفتگوی سازنده

با بررسی آیات، می‌توان به این نتیجه رسید که در یک گفتگوی سازنده، طرفین گفتگو باید نسبت به یکدیگر احساس امنیت و آسایش نمایند و مصداق این آیه الهی گردند که خداوند میفرماید: "وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ "[75]زمانی که بین شما و شخصی عداوتی پیش آمد، به گونه ای عمل نمایید که عداوت از میان شما رخت بربندد و گویا که دوست حمام و گلستان یکدیگر هستید. این نوع دوستی منجر به زدوده شدن چرک‌ها می‌گردد زیرا خصیصه دوست حمام و گلستان این است که چرک یکدیگر را می‌زدایند و مو جبات صفا، آرامش و رشد یکدیگر را فراهم می‌سازند. لذا ارتباط سازنده باید زمینه رشد و بالندگی افراد را حتی در صورت وجود عداوت فیمابین، فراهم سازد. و یا در آیه دیگری مى‏فرمايد: "ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُون"[76]به وسيله حق، باطل را و با حلم و مدارا جهل و خشونت را دفع كن و با عفو و گذشت به مقابله با خشونتها برخيز. هرگز بدى را با بدى و زشتى را با زشتى پاسخ مگوى كه اين روش انتقام جويان است و موجب لجاجت و سرسختى منحرفان مى‏گردد.

بنابراین یک گفتگوی سازنده از افراط و تفریط به دور می‌باشد. از اعتدال و انصاف برخوردار است. اگر انتقادی صورت گیرد  عزت شخص محفوظ می‌ماند و یا اگر تعریفی می شود فرد را تا عرش الهی بالا نمی برد. احترام و ادب در گفتار حفظ می‌گردد. سخن روان و به دور از هر گونه ابهام و پیچیدگی خواهد بود. سدید و توأم با قاطعیت و صداقت است و در یک کلام، موجب تخریب و اذیت و آزار هیچ  شخصی را فراهم نمی‌نماید. این امر زمانی رخ می‌نماید که شخصیت افراد، متعادل، مهربان و به دور از هر گونه کینه و نفاق وظلم و... باشد. لذا در سایه قرب به منبع خیر و رحمت و بندگی خداوند تبارک و تعالی و گرفتن رنگ الهی میسور خواهد گشت.

این فرهنگ قرآنی است و در چنین جامعه‌ای  می‌توان به آسودگی زندگی کرد و بهشتی که خداوند وعده نموده است، محقق خواهد گشت. "لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَ عشیا"

در سیره اهل بیت(ع) می‌توان ارتباط غیر کلامی را نیزمشاهده نمود. به طور مثال: روزی امام حسن و امام حسین علیهما السلام بر پیرمردی گذشتند که خوب وضو نمی‌گرفت. آن دو با هم دعوای ظاهری راه انداختند و هر یک به دیگری می‌گفت: تو خوب وضو نمی‌گیری. هر دو گفتند: ای مرد کهن سال تو میان ما داور باش. هریک از ما جداگانه وضو می‌گیرد. سپس گفتند" کدام یک ازما خوب وضو می‌گیرد؟ پیرمرد گفت شما، هر دو خوب وضو می‌گیرید؛ اما این پیرمرد نادان است که بلد نیست وضو بگیرد و اکنون از شما فرا گرفتو به برکت وجود شما و دلسوزی تان و بواسطه شما توبه کرد.[77]

نتیجه‌گیری

مؤلفه‌هایی که در روانشناسی برای ایجاد گفتگوی سازنده به صورت جزئی و استقرائی بیان شده، در قرآن بصورت کلی و جامع تر ذکر گردیده است. بنابر این روانشناسی در فهم کلیات قرآن، تا حدودی می‌تواند ما را یاری ‌رساند. پروردگاری که خالق همه انسانهاست، بهترین راهکار برای ایجاد ارتباط مؤثر و گفتگوی سازنده را ترسیم نموده است. لذا قرآن برای ایجاد روابط سالم و سازنده در جامعه، شاخصه‌هایی را برای  گفتگوی سازنده بیان نموده است. بر این اساس کلامی ارتباط و سلم و آرامش افراد را فراهم می‌آورد که از صداقت، قاطعیت، عدالت، حکمت، بلاغت، نرمی، روانی و مقدمات عقلی تشکیل شده و از همه مهمتر حرمت افراد در این رابطه  حفظ شده و از جدال و پرخاشگری به دور باشد. انسان زمانی مزین به این صفات حسنه می‌گردد که از تعادل روحی برخوردار و به خود شناسی رسیده باشد بنابراین دین و ایمان به عنوان نیروی برتر، نقش حیاتی در الگوی زندگی و نحوه ارتباط میان آدمیان، ایفاء می‌نماید و سریع ترین راه را برای دستیابی به رشد، کمال، و انسانیت فراهم می‌سازد.


  

منابع

1-    قرآن کریم

2-    نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی

3-    ابن شهر آشوب مازندرانی، محمدبن‌علی، مناقب، ج3، قم، علامه، 1379ق.

4-    امير حسيني، خسرو، مهارت هاي اساسي زندگي سالم، چ4، نشر عارف كامل، تهران،1387

5-    باستاني، قادر، اصول و تكنيك هاي برقراري ارتباط مؤثر با ديگران، تهران نشر ققنوس، 1386.

6-    پهلوانی و دیگران، بررسی رابطه بین بکارگیری مقابله های مذهبی و سلامت روانی، 1376؛ فعالی، محمد تقی، آرامش، تهران، نشردارالصادقین، 1391.

7-    تاون اند، انی، پرورش توانایی اظهار وجود و قاطعیت، ترجمه قاسم نظیری و آرش مولا، چ3،آستان قدس

 رضوی، 1386.

8-    حسین زاده، علی، مهارتهای سازگاری، چ3، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی،1391.

9-    حسینی، ابوالقاسم، اصول بهداشت روانی، چ6، مشهد، آستان قدس رضوی،1387.

10-  حسینی، جلال، تکنیکهای طلایی ارتباط با دیگران، قم، پرتو خورشید، 1385.

11-حرانی، علی، (ابن شعبه) تحف العقول، قم، نشر اسلامی،1404ق.

12-شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشیعه، ج8 ، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام،‏ 1409 ق‏.

13-الحمری القمی،عبدالله بن جعفر، قم، قرب الاسناد، آل البیت، 1413.

14-روزنبرگ، مارشال، ترجمه کامران رحیمیان، ارتباط بدون خشونت، چ4، تهران، نشراختران، 1388.

15-ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخی، ج9، قم، دارالحدیث، 1377-1378.

16-     طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج7، 16، 13، 4، 1، 12،قم، دفتر نشر اسلامی،1374ش.

17-طبرسی، فضل بن حسن، ج4، 5، 2، ناصرخسرو،1372.

18-     فیض کاشانی، ملاحسن، تفسیرصافی، ج3، تهران، انتشارات صدر، 1415ق.

19-     کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج3، ج1، تهران، کتابفروشی علمی اسلامی،

20-گروه مشاوره و روانشناسی، زبان بدن، تهران، شلاک، 1390.

21-مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الانوار، ج78، بيروت‏، دار إحياء التراث العربي‏،1403 ق‏.

22-محمدی ری شهری، محمد، تبلیغ بر پایه قران و حدیث، قم، دارالحدیث، 1382.

23-مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، ج13، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374،

 

 

 



[1]- فاطمه محرمی طلبه درس خارج فقه؛ ایمیل:f_moharrami85@yahoo.com

[2}- علی حسین زاده، مهارتهای سازگاری،چ3، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی،1391 ص136.

 2- قادر، باستاني، اصول و تكنيك هاي برقراري ارتباط مؤثر با ديگران؛ امير حسيني، خسرو، مهارت هاي اساسي زندگي سالم، نشر عارف كامل، تهران: 1387، چاپ چهارم).

[4]- مارشال روزنبرگ، ترجمه کامران رحیمیان،ارتباط بدون خشونت، تهران، نشراختران، چ4،1388، صص153-154.

[5]انی تاون اند، پرورش توانایی اظهار وجود و قاطعیت، ترجمه قاسم نظیری و آرش مولا، آستان قدس رضوی، چ3، 1386، ص14

[6]-باستاني، قادر، اصول و تكنيك هاي برقراري ارتباط مؤثر با ديگران، نشر ققنوس، تهران: 1386.

[7]- جلال حسینی، تکنیکهای طلایی ارتباط با دیگران، قم، پرتو خورشید، 1385، ص158.

[8] - همان، ص8.

[9]-رک: مارشال روزنبرگ، ارتباط بدون خشونت زبان زندگی، ترجمه کامران رحیمیان، چ4، نشر اختران، صص216-217.

[10]- جلال حسینی، تکنیکهای طلایی ارتباط با دیگران، صص84-89.

[11]- همان، صص34-35.

[12]- رک: گروه مشاوره و روانشناسی، زبان بدن، تهران، شلاک، 1390.

[13]- سوره طه، آیه:44

[14]-ناصر، مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج13، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374، ص208.

[15]- سوره انعام، آیه:152

[16]-علامه طباطبایی، المیزان، ج7، ص519.

[17]- "و هذا من الأوامر البليغة التي يدخل فيها مع قلة حروفها الأقارير و الشهادات و الوصايا و الفتاوى و القضايا و الأحكام و المذاهب و الأمر بالمعروف و النهي عن المنك"  طبرسی، فضل ابن حسن،ج4،ناصرخسرو،1372، ص594.

[18]- سوره نساء، آیه9

[19]- ناصر، مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج3،ص135.

[20]- طاطبایی، المیزان، ج4،ص317

[21]- سوره احزاب، آیه70

[22]- طاطبایی، المیزان،ج16،ص523

[23]- سوره اسراء، آیه28

[24]- طاطبایی، المیزان،ج13،ص113.

[25]- سوره نساء، آیه63

[26]- - طاطبایی، المیزان،ج4، ص145.

[27]- طبرسی، فضل ابن حسن،ج5، ص211.

[28]- سوره بقره، آیه83

[29]- طباطبایی، المیزان،ج1، ص330.

[30]- سوره اسراء، آیه53

[31]- طاطبایی، المیزان،ج13،ص162.

[32]- سوره نحل، آیه125

[33]- طباطبایی، المیزان، ج16، ص205.

[34]- سوره بقره، آیه263

[35]- سوره محمد، آیه21

[36]- طباطبایی، المیزان،ج12، ص596

[37]- سوره اسراء، آیه23

[38]- ملاحسن، فیض کاشانی، تفسیرصافی،ج3، تهران، 1415انتشارات صدر، ق، ص185.

[39]- ناصر، مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج2، ص629 .

[40]- سوره حج، آیه24

[41]- سوره هود، آیه69

[42]- سوره حجر، آیه52

[43]سوره مریم، آیه62

[44]- سوره انبیاء، آیه69

[45]- سوره فرقان، آیه63

[46]- سوره فرقان، آیه 75

[47]- سوره ذاریات، آیه25

[48]- سوره واقعه، آیه26

[49]- سوره یس، آیه:57

[50]- ناصر مکارم شیرازی، ، تفسیرنمونه، ج13، ص106.

[51]- سوره اسراء، آیه:36

[52]- العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق لا یزیده سرعه السیر لا بعدا" الکلینی الرازی، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج1، ص43.

[53]-علامه طباطبایی، المیزان، ص126.

[54]-محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت 382 .

[55]- سوره صف، آیه:2

[56]- محمد دشتی، نهج البلاغه؛ خطبه 175،

[57]- عبدالله بن جعفر الحمری القمی، قم، قرب الاسناد، آل البیت، 1413ص251. "کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه اناس بالسنتکم"

[58]- علی حرانی، (ابن شعبه) تحف العقول، قم، نشر اسلامی،1404ق، ص301.

[59]- طاطبایی، المیزان، ج19، ص420.

[60]- محمدی  ری شهری، تبلیغ بر پایه قران و حدیث، قم، دارالحدیث، 1382، ص23.

[61]- سوره حجرات، آیه:11-12.

[62]- محمد دشتی، نهج البلاغه، خطبه176،ص 337

[63]- ابوالقاسم حسینی، اصول بهداشت روانی، چ6، مشهد، آستان قدس رضوی،1387، ص220.

[64]- غررالحکم، ج4، ص42.

[65]- سوره بقره، آیه:197.

[66]- "وَ لَقَدْ صَرَّفْنا في‏ هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‏ءٍ جَدَلاً" سوره کهف، آیه:54.

[67]- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَا كَادَ جَبْرَئِيلُ ع يَأْتِينِي إِلَّا قَالَ يَا مُحَمَّدُ اتَّقِ شَحْنَاءَ الرِّجَالِ‏ وَ عَدَاوَتَهُمْ"  اصول کافی، ج3، ص41؛ وسائل الشیعه، ج8، ص569.

[68]محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت 362 ، ص715

[69]میزان الحکمه، ج9، ص134؛ بحار الانوار، ج78، ص369 .

[70]محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت 362 ، ص715

[71]سوره احزاب، آیه70.

[72]سوره طه، آیه: 123.

[73]سوره هود: آیه107.

[74]پهلوانی و دیگران، بررسی رابطه بین بکارگیری مقابله های مذهبی و سلامت روانی، 1376؛  محمد تقی فعالی، آرامش، نشردارالصادقین، 1391، ص309.

[75]- سوره فصلت، آیه: 34

[76]- سوره مؤمنون، آیه:96

[77]ابن شهر آشوب، مناقب، ج3، ص100 حدیث2793.